اشتباه تلویزیون در ساخت برنامههای استعدادیابی و کاهش قصهگویی
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۷۶۸۲۰
علی جانباز رئیس حوزه هنری کودک و نوجوان، در گفت و گو با خبرنگار مهر، گفت: از جشنواره قصهگویی میتوان به مثابه یک فناوری نرم مؤثر یاد کرد که هنوز به دستاوردها و تاثیراتش پی نبردهایم. برگزاری این جشنواره، اتفاق خوبی است و بهرهمندیهای جدی تمدنی با خود به همراه دارد که متأسفانه هنوز برداشتهای خوبی از آن نداشتهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: اساساً ما در کشور با مشکل تولید محتوا مواجه هستیم و گرفتاریهایی در سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان در لایههای متعدد فرهنگی، هنری، رسانهای داریم. این روزها بسیار درباره مشکل تولید محتوا برای کودکان و نوجوانان صحبت میشود و اینکه خوراک محتوایی فرهنگی، رسانهای مناسبی در اختیار ندارند. با بررسی این مشکلات در انتها به این نکته میرسیم که پایه همه این اتفاقها، محتوا و مضمون است که دچار چالش بوده و به همین دلیل نمیتوانیم احتمالاً فیلم خوب بسازیم، کتاب خوب بنویسیم یا بازی خوب تولید کنیم. همین عوامل موجب میشود تا کودک و نوجوان امروز به سمت استفاده از سبد وارداتی یا اساساً ترجمه پیش برود. پایه تولید همه این موارد، جهان داستان یا قصه است. بنابراین جشنوارههایی مانند قصهگویی کمک میکنند تا با روش کاملاً حرفهای پایه محتوایی بسیاری از محصولات هنری و رسانهای تأمین شود.
رئیس حوزه هنری کودک و نوجوان گفت: البته درحال حاضر جشنواره یکجانبه است و صرفاً به قصه میپردازد؛ در حالی که باید کمکم به سمتی برود که نسبت خود را با سایر محصولات هنری و رسانهای مشخص کند، چرا که قصه، پایه و اساس تولید محصولات هنری و رسانهای است. از سوی دیگر جشنواره در لایه ملی، جریان فکری و بومی و هویت ایرانزمین را برای فرزندانمان بازگو میکند و در لایه بینالملل میتواند تبادل فرهنگی به همراه داشته باشد. همان شعار جشنواره که «قصه صدای زندگی است» میتواند باعث ایجاد رابطه بین ملل باشد و اشکالات و تعارضاتمان بر اساس تعاملات فرهنگی برطرف شود.
قصهگویی نیاز تمدن بشری است
جانباز در واکنش به اینپرسش که حوزه هنری تا چه اندازه به عرصه قصهگویی ورود داشته، گفت: حوزه ورود خوبی به این عرصه داشته است و یکی از محورهای جدی ما برای عملیات برنامهریزی فرهنگی، تمرکز روی قصه و قصهگویی است؛ تا حدی که یک واحد مشخص برای آن در سازمان تعریف کردهایم. ما امسال «قصههای خوب برای بچههای خوب» را تولید کردیم که در ایام شهادت سردار قاسم سلیمانی با همکاری کانون در شهرهای مختلف اجرا شد. برنامه «پهلوانان نمیمیرند» یا برنامه «قصه ما بهسر رسید» که پیرامون ایام شهادت امام حسین (ع) برگزار شد، همگی از جمله مواردی هستند که با محوریت و تمرکز روی قصه در قالب برنامههای قصهگویی پیش رفته و به مرحله اجرا رسیده است. در حال حاضر نیز شناسایی و سازماندهی برنامه «مادران قصهگو» را در مرحله پیگیری داریم تا در تهران و شهرستانها برگزار شود. ما یکی از مسیرهای تمدنی را قصه میدانیم و برای راهاندازی تمدن اسلامی بخش عمدهای از آن توسط قصص محقق میشود که امیدواریم بتوانیم آن را دنبال کنیم.
پیش به سوی قصههای تعاملی
وی درباره چالش قصهگویی برای نسل کودک و نوجوان امروز که غرق در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هستند، گفت: در کشور ما از یک دورهای به بعد جریان قصهگویی کمرنگ شد و عادت به قصهگویی خانوادگی یا تعریف قصه در محیط خانه از بین رفت، یکی از علل آن هم روند فناوری در دگرگونیهای اجتماعی است. اما نکته مهم بعدی این است که همچنان قصه یک روند مونولوگ یک طرفه است، در حالیکه میتوانیم به سمت قصههای تعاملی برویم که آقای مصطفی رحماندوست نیز درباره آن صحبت کردهاند. یا قصه تبدیل شود به پایههای تعاملی در تولید محتواهای دیگر، به طور مثال قصه تبدیل شود به موشن یا کمیک موشن یا پادکست. امروز بچهها شاید قصههای مونولوگ را گوش ندهند، اما پادکستها و محصولات صوتی جزو جدیترین محصولات سبد نوجوانان قرار گرفته است. چت استوریها یکی دیگر از فضاهایی است که این امکان را برای ما فراهم میکند چرا که بچههای این نسل بسیار علاقهمند به این عرصه هستند. در این فضا، جهان قصه در قالب چت شکل میگیرد و ما باید از طریق این فضا با آنها ارتباط برقرار کنیم.
رئیس حوزه هنری کودک و نوجوان ضمن گلایه از کاهش تولیدات مبتنی بر قصه در تلویزیون، گفت: تلویزیون متأسفانه به اشتباه به سمت جریان مسابقههای استعدادیابی پیش رفته است. رشدی که تلویزیون در طی پنج سال گذشته در راستای تولید برنامههای استعدادیابی پیش گرفته، به این دگرگونی کمک شایانی کرده و قصهگویی در این تولیدات کمرنگ شده است. زمانی تولید برنامههای گفتوگو محور براساس سرگذشت افراد در تلویزیون بسیار جدی بود، اما مدتهاست که آن را فراموش کردهایم در حالی که دنیا جریان ادبیاتش به سمت جستارنویسی و روایت نویسی میرود. البته امسال دیدم که صداوسیما برنامه «قصههای شب چله» را راهاندازی کرد که اتفاق خوبی بود یا برنامه رقابتی مثل «میدون» که فرد کسب و کارش را در قالب قصه روایت میکند. تولید این جنس برنامهها خوب است چرا که تلویزیون به شدت میتواند فرهنگسازی کند تا گوشمان به قصهگویی و قصهپردازی آشنا شود.
جانباز در پایان گفت: اینکه در این دوره از جشنواره قصهگویی، تمرکز از تهران برداشته شده و به سمت استانها رفته است، جای تقدیر و تشکر دارد. ضمن این که هر چقدر جشنواره از ساختار رسمی خود جدا شود و به سبد مصرفی مخاطب نزدیکتر شود، میتواند بهتر و بیشتر به آینده کشور کمک کند.
کد خبر 5685611 زینب رازدشت تازکندمنبع: مهر
کلیدواژه: جشنواره قصه گویی علی جانباز حوزه هنری کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترجمه تازه های نشر جشنواره قصه گویی انتشارات راه یار هفدهمین جشنواره شعر فجر جایزه جلال آل احمد حوزه هنری سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران نشر مرکز انتشارات شهید کاظمی کودک و نوجوان حوزه هنری برنامه ها قصه گویی رسانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۷۶۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این گزارشگر تاکنون گاف نداده است!
مسعود اسکویی در طول این سالها که در رادیو و تلویزیون گزارشگر و گوینده اخبار بوده است، میگفت که تاکنون هیچ گافی نداده است، راست هم میگفت چراکه او گزارشگری را در کنار زندهیاد بهمنش آموخته بود و در خاطراتش همواره از زندهیاد عطاءالله بهمنش یاد میکرد.
به گزارش ایسنا، مسعود اسکویی صبح امروز ـ چهارشنبه ـ ۱۲ اردیبهشت ماه از دنیا رفت؛ گوینده پیشکسوتی که هر بار با او تماس میگرفتیم با رویی گشوده و صبوری به گفتوگو میپرداخت و پاسخگوی سوالاتمان در حوزه رادیو میشد.
در گزارش زیر گفتوگوی قدیمی با مسعود اسکویی را که از سالها پیش داشتیم، مرور میکنیم. در این گفتوگو او از ۴۶ سال تجربه گویندگی گفته است.
مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت به گفتهی خودش از سال ۴۵ استخدام تلویزیون شد و به عنوان گویندهی خبرهای سیاسی در تلویزیون حضور داشت.
سالها به عنوان گویندهی خبر سیاسی کار میکرد و چون هنوز بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا نشده بود، اخبار ورزشی را نیز در همان جا میخواند. زمانی که بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا شد، به بخش ورزشی خبر آمد و گویندهی ثابت خبر ورزشی تلویزیون در ساعات ۱۹ و ۲۱ شد.
مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت رادیو و تلویزیون پس از گویندگی اخبار با گزارشهای ورزشی آشنا شد و شروع به گزارش کردن در کنار عطاءالله بهمنش، گزارشگر پیشکسوت کرد.
خاطره جالب از گزارشگری اسکویی در تلویزیون
مسعود اسکویی روایت میکرد: یادش بخیر یک استادی داشتیم آقای پیمان که همیشه میگفت هر مطلبی که میخواهید چه در رادیو و چه در تلویزیون ارائه دهید، حتما یک بار قبلش بخوانید. اشکال هم ندارد از پشت دوربین، بیننده نگاه کند؛ به هر حال یک خبر تازه در وسط برنامه به دستتان رسیده است.
میگفت، تلویزیون اوایل، ساعت شش تا هشت دو ساعت برنامه داشت که یک ربع آن خبر بود. از سریال و فیلم هم خبری نبود. یک روز وقتی خبرهایمان تمام شد در پایان خبری را به من دادند که نوشته بود «توجه بفرمایید امروز در ایتالیا جوانی با اتومبیل تصادف کرد و یک ... قطع شد» با توجه به اینکه قبلا این خبر را نخوانده بودم، شروع کردم این خبر را برای بینندگان بخوانم و در فکر خودم گفتم باید پایش باشد که قطع شده است؛ در حالی که زمانی که جملهی بعد را خواندم این بود که پلیس پس از پنج ساعت جستجو «گوش» اش را پیدا کرده است!
به خنده میگوید: بالا خواندیم پا و پایین خواندیم «گوش» حالا جواب بیننده را چه میخواهیم بدهیم!؟
اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران هستم
اسکویی اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران بود. اتومبیلرانی، مسابقات ورزشی مثل فوتبال و فوتسال نیز از جمله ورزشهایی بود که گزارش میکرد.
خاطراتش را چنین یادآور میشد: «در آن زمان چون ۱۵ نفر بیشتر نبودیم، در گروه ورزش تلویزیون اکثر برنامهها را گزارش میکردیم. فوتبال هم گزارش میکردم و ضمن اینکه گزارش میکردم اخبار هم میخواندم. تا اینکه پس از انقلاب سال ۱۳۶۸ من را به رادیو آوردند. خیلی سخت بود ولی خوب به رادیو آمدم.
این پیشکسوت رادیو میگوید: ضمن اینکه برنامهها را در رادیو اجرا میکردم، مسابقات را نیز گزارش میکردم؛ البته بیشتر مسابقات والیبال و تنیس را گزارش میکردم و به همراه تیمها به کشورهای دیگر میرفتم. در تهران هم مسابقات مختلفی بود که میرفتم و گزارش میکردم.»
فوتبال ایران و استرالیا خیلی برایمان هیجان داشت
اسکویی دربارهی جذابترین گزارشی که تاکنون از او به یادگار مانده است، صحبت کرده و گفته بود: البته تمام مسابقاتی که گزارش میکنیم برای ما جذاب است؛ اما خاطرم هست زمانی که مسابقات والیبال جام ملتهای آسیا در کشورمان بود که تیمهای خارجی هم آمده بودند، بسیار برایم جذاب بود. به ویژه اینکه قهرمان جام ملتهای آسیا شدیم.
او همچنین بازی فوتبال ایران و استرالیا را جزو جذابترین گزارشهای کاریاش خواند و گفت: در این بازی من، مجری و گویندهی برنامه بودم؛ یعنی گزارشگر نبودم اما بسیار هیجان داشت و خیلی اثرگذار بر روی کارمان بود.
به کار گویندگی بسیار عشق میورزیدم
اسکویی همچنین با اشاره به اینکه زمانی که به تلویزیون وارد شد، جوانی ۲۴ ساله بود و هنوز آن پختگی لازم را پیدا نکرده بود، اظهار کرده بود: هرچه جلوتر میرفتم در حین کار، به کار گویندگی بسیار عشق میورزیدم. گویندگی هم در تلویزیون و هم در رادیو؛ اکنون هم که تا به اینجا رسیدهام همین حس را دارم. از دل و جان گویندگی و کارم را دوست دارم و کم کم سعی کردم پیشرفت کنم به رادیو آمدم و اکنون به اینجایی که هستم رسیدم.
در شهرستانها گزارشگران بیطرفانه گزارش نمیکنند
این گزارشگر قدیمی تلویزیون و رادیو در ارتباط با گزارشگران جوان امروزمان در شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی اظهار کرده بود: مسالهای که گزارشگران جوان ورزشی باید در نظر داشته باشند، بیطرف بودن است. حال با توجه به اینکه هر کسی ممکن است علاقهای به تیمی داشته باشد اما در گزارشش نباید این امر نشان داده شود. باید طوری گزارش کند که بیطرف باشد. اگر در رادیو گزارش میکند، باید شنوندهی خود را حفظ کند و اینکه در رشتهای که گزارش میکند، باید مطالعهی زیادی داشته باشد.
او افزوده بود: متاسفانه در شهرستانهای ما به چشم میخورد که گزارشگران ما بیطرفانه گزارش نمیکنند. در تلویزیون به دلیل اینکه ۷۰ درصد تصویر است و ۳۰ درصد گوش کردن، گزارشگر هر چه بگوید و بیننده هم هر چقدر دقت کند، ۳۰، ۴۰ درصد بیشتر نمیگیرد؛ به دلیل اینکه حواسش همه به تصویر است. اما در رادیو ۱۰۰ درصد گوش است؛ بنابراین باید گزارشمان نسبت به تلویزیون متفاوت باشد.
اسکویی بار دیگر تاکید کرده بود: مسالهی بیطرفی خیلی مهم است که متاسفانه در شهرستانها میبینیم و خیلی واضح است. این جانبداری در تمام رشتهها از جمله فوتبال، والیبال، بسکتبال، هندبال و همه اینها کاملا به چشم میخورد.
اسکویی با توصیه بر اینکه در تلویزیون گزارشگر نباید زیاد صحبت کند به دلیل اینکه تصویر به کمکش میآید، خاطرنشان کرد: متاسفانه گزارشگران جوان شهرستانی ما همین طور هزار ماشاءالله پشت سر هم در تلویزیون صحبت میکنند.
با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم
اسکویی با توصیه نسبت به اینکه گزارشگر باید مطالعهی زیادی داشته باشد و بداند جریان بازی از چه قرار است، گفته بود: الان مثل گذشته نیست، یک بچه پنج، شش ساله هم میتواند از من ایراد بگیرد. کوچکترین اشتباه و غلطی که داشته باشیم تماس میگیرند و میگویند. خیلی باید حواسمان جمع باشد و دقت و مطالعه کنیم و با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم.
تاکنون هیچ گافی ندادهام/با دل و جان کار کردیم
اسکویی از سال ۴۵ در تلویزیون بود و سپس در سال ۶۸ به رادیو آمد. تاکید میکرد که تاکنون هیچ گافی ندادهام، اینکه چیزی را جابه جا بگویم، نه این کار را نکردهام. نمیخواستم هیچ ایرادی از من نه در تلویزیون و نه در رادیو گرفته شود.
او دربارهی افتتاح رادیو ورزش گفته بود: رادیو ورزش هشت تیرماه سال ۷۸ افتتاح شد و آقای جهانی، ندیری، شادابی و من چند نفری بودیم که به عنوان موسسان و بانیان شبکه ورزش حضور داشتیم. همگی با دل و جان کار کردیم و امروز شبکه ورزش جای خود را در بین همه باز کرده است.
در پخش بعضی از جمله فوتبال و جام جهانی حتی از تلویزیون جلوتر هستیم
اسکویی به رادیو بسیار عِرق داشت؛ «به جرأت میتوانم بگویم در پخش بعضی مسابقات، از جمله فوتبال و جام جهانی، رادیو ورزش از تمام رادیوها و حتی از تلویزیون جلوتر است؛ به عنوان مثال زمانی که به همراه تیمها به مسابقات کانادا رفته بودم، در مسابقات وزنهبرداری آقای رضازاده مسابقه داشت و من هم با یک موبایل گزارش میکردم. اما در تلویزیون اینگونه نیست وقتی در المپیک ۲۰ رشته داریم تلویزیون نمیتواند پخش مستقیم همزمان داشته باشد. اما ما در رادیو همزمان میتوانیم پوشش دهیم؛ بنابراین در اینجا از همه جلو میافتیم.»
ما شدیم شبکه ماشین! کسی از ما قبول نمیکند درجا بزنیم
این گزارشگر پیشکسوت با خنده چنین اظهار کرده بود: ما شدیم شبکه ماشین! همه برنامههایمان را گوش میدهند؛ البته مخاطبان انتظار پخش مستقیم همه مسابقات را از ما دارند و این کار ما را یک مقدار سخت کرده است. باید دقت کنیم از اینکه هستیم بالاتر برویم.
اسکویی با بیان اینکه تا چه میزان دامن زدن به حاشیههای ورزشی در دستور کار رادیو ورزش است؟ گفته بود: ما در حال حاضر کاری میکنیم حاشیهمان کمتر باشد و به اصل قضیه بپردازیم. در موارد مختلف برنامههای علمی داریم که شاد هستند و واقعا یک تلاش همهجانبه است؛ به گونهای که کسی نمیتواند بگوید ما ساعتها استراحت و بیکاری داریم، همه در تلاشند و ارتباط زیادی با مسؤولان و دستاندرکاران ورزشی داریم بلافاصله موضوعات و انتقادات را مطرح میکنیم. با توجه به کارهایی که انجام میدهیم کسی از ما قبول نمیکند درجا بزنیم.
احتیاج به رادیو ورزش ۲ داریم
او با اشاره به اینکه یک رادیو به مدت ۲۴ ساعت برای ما باز هم کم است، با توجه به اینکه برنامههای خیلی متنوعی داریم، گفته بود: زمانی که پخش مستقیم داریم برنامههایی که در آن ساعت پخش میشوند پخش نمیشوند، به هر حال بیننده توقع دارد برنامهی خودش را پخش کنند و این برنامه هم شنوندهی خاص خودش را دارد. در اینجاست که احتیاج به شبکهی دیگری تحت عنوان «رادیو ورزش» داریم تا اینگونه برنامهها در ساعات مشخص خود پخش شوند. خوب است اگر «رادیو ورزش ۲» ایجاد شود، در این صورت هم شنوندههایی که برنامه دوست دارند، گوش میدهند و هم شنوندههایی که پخش مستقیم مسابقات را دنبال میکنند گوش میدهند.
اولین گزارش فوتبالم در کنار استادم آقای بهمنش بود
مسعود اسکویی سپس از همکاریاش با عطاءالله بهمنش گفته؛ «در تلویزیون قبل از انقلاب با آقای بهمنش همکاری داشتم، مسابقات مختلفی رفتیم که او گزارش میکرد و من هم در کنارش بودم. اولین گزارش من در سفر به کویت و بازی پرسپولیس با تیم القادسیه و دو تیم دیگر بود که از طرف تلویزیون من و آقای بهمنش رفته بودیم من در آنجا برای اولین بار بود که گزارش فوتبال میکردم ۱۰ دقیقه آقای بهمنش گزارش میکرد پنج دقیقه هم من گزارش میکردم.»
او در پایان گفتوگویش با ایسنا بار دیگر تاکید کرده بود: خیلی سخت بود که از تلویزیون به رادیو آمدم اما حالا با جان و دل گویندگی و کارم را دوست دارم و تاکنون که به اینجا رسیدم، بسیار به کارم عشق میورزم.
انتهای پیام